مراسم رونمایی از آلبوم «عاشق کیست» روز دوشنبه ۲۲ آبان در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. شهرام ناظری در نشست رونمایی از آلبوم «عاشق کیست» گفت: خبر زلزله در منطقه کردنشین دلگیرم کرد و برای مردمان این منطقه و برای خانواده خودم یا به قول ما کردها «بوآن خوم» بسیار ناراحت شدم. چقدر عجیب است که قومی مانند قوم نجیب، اصیل و سلحشورِ کرد که فرهنگ ایرانی خود را تاکنون حفظ کردهاند، در طول تاریخ بلایای بسیاری به خود دیدهاند. همه قوم های ایرانی خوبند اما قوم کرد همیشه پیشمرگ و جانفدا بوده است. در طول تاریخ مرز ایران در منطقه کردنشین هرگز از دست نرفته است. چرا که این قوم همیشه خودشان پاسدار مرزها بودهاند. این قوم انواع مرگها را تجربه کرده است. بمباران شیمیایی را به چشم دیده است و اکنون هم بلایای آسمانی بر آنها نازل میشود. وی در ادامه افزود: دیشب در این اندیشه بودم که مراسم امروز را لغو کنیم اما دوستان گفتند که شاید همین رونمایی از این آلبوم خبری امیدبخش برای مردم باشد. چند لحظه سکوت میکنیم به یاد کردها و خانواده خود من. ناظری در ادامه با خواندن شعری عنوان کرد: جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست / در عشق تو بی جسم همی باید زیست /از من اثر نماند این عشق ز چیست / چون من همه معشوق شدم عاشق کیست. اگر ابوسعید همین یک رباعی را گفته بود برای ماندگاریش کافی بود. من از دوره نوجوانی نسبت به مشاهیر ایران زمین عشقی در درون داشتم و این عشق نسبت به برخی از آنان خیلی خاص بود و با یادشان در عالم دیگری سیر میکردم. بوسیعد، بایزید، ابوالحسن خرقانی و منصور حلاج از پایههای اساسی فرهنگ ایران بودهاند و دیگران بر روی این پایهها رشد کردهاند. بوسعید در دورهی تفتیش عقاید زندگی میکرده و در این دوران بود که آمد و درسهای بزرگی از خود به جای گذاشت. در محیطی به شدت بسته، میآید و تفکرات ایرانی را زنده میکند. حضور این بزرگان معجزه بوده است.
شهرام ناظری همچنین گفت: من یکی از عشقهایم ابوسعید بوده است. بعدها که با مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شفیعی کدکنی آشنا شدم تازه فهمیدم که این بزرگ مرد(ابوسعید ابوالخیر) در تاریخ ایران چه کرده است. همیشه در ذهنم بود که بتوانم اثری به یاد بوسعید خلق کنم. همان طور که آثاری درباره مولانا و فردوسی خلق کردم. زمانی که با آقای پورخلجی آشنا شدم و دیدم که ایشان جوانی با فرهنگ هستند. خیلی برای من مهم است که با موسیقیدانی کار کنم که ادبیات را بشناسد. ادبیات حاصل چکیده و شرح ادب و فضیلت یک جامعه است.
این خواننده در ادامه افزود: ادبیات ما در همه هنرهاست. کسی که ادبیات میداند، در کار موسیقی بسیار میتواند کارا باشد. حتی اگر کارگردانی با ادبیات آشنا باشد، نتیجهاش میشود بهرام بیضایی. من خیلی زیاد به استودیو رفتم و زحمات بسیاری برای ضبط این اثر(عاشق کیست) کشیدیم و خودم این مرارتها را به جان خریدم. با همفکری و همراهی این جوان موسیقیدان(امیر پورخلجی)، توانستیم این اثر را به سرانجام برسانیم. نتیجه این کار ما هم در نهایت و به قول معروف «ران ملخی نزد سلیمان بردن» است.
وی همچنین عنوان کرد: ابوسعید دارای مقام بزرگی بوده و باید چه میشود برایش کرد. باید همه مملکت و همه ارکسترها جمع میشدند تا بتوانیم کاری کوچک برای بوسعید بکنیم. چون در مملکت ما این کارها نمیشود، ما خودمان وارد عمل شدیم و این کار را زیر نظر بزرگ مردی مانند شفیعی کدکنی به سرانجام رساندیم. بوسعید مانند استاد مولاناست. کراماتی دارد که در بیان در نمی آید. امیدوارم شرایط کشور طوری شود که مراکز فرهنگی مشاهیر ما را بیشتر معرفی کنند. در زمانی که بی فرهنگی در کشور ما موج میزند، سیاست نادرست رسانهها و صداوسیما باعث شده که هیچ چیز سرجای خودش نباشد. این اثر(عاشق کیست) میتواند با معرفی درست به فرهنگ سازی کمک کند. البته ما به همین سنگ نیانداختنن ارگانهای دولتی در سر راهمان هم راضی هستیم.
شهرام ناظری گفت: من به عنوان یک علاقهمند به ادبیات از سنین نوجوانی همیشه در آوازهایم رباعیات ابوسعید را خواندهام. در آثاری مانند لولیان هم بخش از آثار بوسعید را اجرا کردهام. یک مجموعهای از کارهایی که بوسعید کرده من را به سمت خودش کشانده است. ابوسعید تنها در رباعیهایش خلاصه نمیشود. تنها بخشی از کار بوسعید، رباعی است.این خواننده افزود: کسانی که الان آواز میخوانند، بعد از انقلاب بزرگ شدهاند. بعد از انقلاب هم ما محیطی فرهنگی نداشتهایم. به همین دلیل خیلی از خوانندگان صدایشان شبیه به هم شده است. آنها حاصل این جامعه هستند.